دوات

اینبار با نام دوات می نویسم...

دوات

اینبار با نام دوات می نویسم...

ایده ها

ایده ها دقیقا وقتی به ذهن آدم میان که به کامپیوتر و دفتر یادداشت و هیچ چیز دیگه ای مثل این دسترسی نداری و دقیقا وقتی یادت میره که اولین حرکت لمس از عصب های دستت به مغزت برسه که یک موبایل یا دفتر یادداشت یا کامپیوتر رو لمس کردی . اون موقع است که ایده به راحتی از ذهنت می پره .

قبل نشستن و نوشتن این پست یه ایده ای تو سرم بود که در موردش بنویسم ولی متاسفانه یادم رفت ...

2017

امروز سر کلاس بودیم و داشتیم راجع به اینکه چطور بتونیم یک کتاب سیصد صفحه ای رو در اصل در چهار برگ خلاصه کنیم . اصلا چه چیزهایی مهم هستن و چه چیزهایی نه. کلا امروز کلاس به کتاب خواندن گذشت و چیزی که نظر من رو جلب کرد این بود که دست معلم یک کتابی بود به اسم 2017 . کتاب دو هزار و هفده در اصل یک کتابی  بود که کلیه کتاب های چاپ شده یا ترجمه شده یا وارد شده به کشور باز زبان اصلی یا به زبان های مختلف رو دسته بندی و معرفی و اطلاعات کاملی رو در اختیار گذاشته بود. شاید بگین از کجا کتاب های هنوز چاپ نشده هم در این کتاب وجود داشته باید به عرض برسونم که اولا این کتاب به اسم 2017 هست اما دراصل کتاب های چاپ شده از سال 2016 تا سال 2017 رو نشون میده. یعنی کتاب هایی که سال قبل به طور کامل چاپ شدن در این کتاب هست. حتما کتاب 2018 هم لیست کاملی از کتاب های چاپ شده سال 2017 باشه . کتاب رو دیدم . چون معلم به ما پیشنهاد کرد که می تونین این رو از کتاب خونه قرض بگیرین یا اصلا می تونین برین توی کتاب خونه و آرشیو اش رو دربیارین. یعنی سال های قبل هم هست و می تونین کتاب هایی که منتشر شدن رو داشته باشین. کتاب دست به دست چرخید. چیزی که نظر منو جلب کرد این بود که این کتاب در اصل سه فهرست داشت.یکی فهرست نام کتاب ها و یکی فهرست بر اساس موضوع و بعد فهرست بر اساس زبان نوشته.که کاملا دسته بندی و کتاب ها رو نوشته بود.تنها کافی بود از روی فهرست کتاب ها رو پیدا و به صفحه مورد نظر رجوع می کردی. بعد داخل کتاب هم به صورت لیست در هر صفحه چهار کتاب نمایش داده شده بود که تصویر جلد کتاب، عنوان،نویسنده،نام انتشارات،مشخصات کامل،شابک و توضیح مختصری از کتاب مورد نظر که کاملا کلیات بود که شما می توانستی اطلاعات کلی رو ازش بگیری ولی داستان اصلی رو لو نداده بود. خیلی ایده جالبی بود .

همونجا به فکرم رسید که چرا در کشورمون ایران همچین چیزی نباید چاپ بشه. کتابی که در اصل بیاد و کتاب های دیگر رو معرفی کنه و یک مرجع باشه که در سال مثلا 1396 چه کتاب هایی به چاپ رسیدن و موضوعاتشون در مورد چیست و اصلا در چه موضوعی دارن صحبت می کنن و داستان وجودشون چیه. اگر یک انتشارات یا حتی مجله ای بتونه همچین کتابی رو هر سال چاپ کنه قطعا خیلی ها دوست دارن کتابی داشته باشن که در اصل مثل منو براشون عمل می کنه و می تونن به جای مراجعه کردن به کتاب خونه یکی از اون کتاب ها رو بخرن و مطالعه کنن. حتی میشه کتاب رو کمی کلفت تر کرد و سالهای قبل رو هم داخلش وارد کرد. به همین راحتی. اگر کسی همت کنه قطعا پروژه خوبی میشه و میشه روش حساب کرد. حتما هم خریدار خواهد داشت . البته قدم اولش آشتی کردن مردم ما با کتاب هست .

نصف شب

توییتر و اینستاگرام اگر وجود خارجی نداشتند همیشه در سر ساعت 10 شب من خواب تشریف می داشتم. ولی حیف که اینها اختراع شده اند متاسفانه و من تا پاسی از شب مشغول بیل زدن و کشیدن محتویات این شبکه ها هستم . حساب هم بخوایم بکنیم چیز خاصی برای عرضه هم ندارن کلا ولی توشون یه چیزایی میشه در آورد . باز هم در پاکت بهتون پیشنهاد می کنم حتما به توییتر بیایین . فکرتون عوض میشه . شاید بهتر باشه حالا که دارم اینطور وقت تلف می کنم کتاب بخونم . اینطوری حالم هم بهتر و بهتر میشه . امیدوارم .

تخم مرغ

یک روزی صبح از خواب بیدار شدم و خواستم یک صبحانه خوب بخورم. دو تا تخم مرغ رو گذاشتم در قابلمه تا آب پز بشن و نشستم توی اتاق.در رو هم بستم . مشغول مطالعه شدم . چندی گذشت دیدم یه بوی گندی داره میاد. اول فکر کردم آشغالی گوشه میز افتاده که این قدر بوی گند می ده .. بعد که بو شدید تر شد دیدم کمی هم شبیه به بوی دوده .. و یک آن کلمه فاک درون ذهنم همزمان با اینکه من تخم مرغ گذاشته بودم یاد آوری شد. در رو باز کردم و دیدم خانه را دود برداشته.آب تخم مرغ تبخیر شده و خود تخم مرغ ها ناقابل سوخته اند . خلاصه سریع شروع کردم به خاموش کردن گاز و گرفتن زیر آب تخم مرغ ها تا دیگه دود نکنن و باز کردن پنجره ها و افتادن به جانشان با حوله!

شانس آوردم که دود به سمت آژیر آتش نشانی حرکت نکرده بود و فعالش نکرده بود وگرنه خیلی آبرو ریزی میشد. خلاصه دود ها رو دادیم بیرون و همین حواسپرتی باعث شد که انرژی بیشتری بسوزونیم و صبحونه همان دو تخم مرغ را هم از دست بدهیم و دیگر چیزی در یخچال برای میل کردن نداشته باشیم. صبحونه ما رفت ولی کاش محققان بیان و یک ظرف آب پز کن تخم مرغ اختراع کنن که ما ست کنیم که مثلا نیمه آب پز بشه یا عسلی یا خیلی آبپز. بعد خودش آب پز کنه و توی تایم مناسب هم خودش زیر خودش رو خاموش کنه که اینطوری اگر یه من دانشجوی بدبخت بیچاره ای گرم درس شدم و حواسم پرت شد صبحانه عزیزم را از دست ندم و نشینم گوشه ای سماق ام را بمکم. این هم یک ایده خوب برای کسایی که می خوان یک شرکتی استارتاپی چیزی بزنن پولدار بشن. تخم آب پز کن .

از وقتی که خدمت رفتم قسمتی از مغزم فکر می کنم بر اثر فشار از دست رفت. کلا حافظه ندارم و در حال صحبت کردن حرفم یادم میره . در این حد داغون.

خوش شانسی

امروز خواستم کمی برم بیرون و قدم بزنم و مقداری هم اگر شد عکس بگیرم . قبلا هم عرض کرده بودم که عکاس نیستم و اصلا نه دوره ای توی این رشته دیدم و نه حتی استعداد دارم . بلکه دوست داشتم کمی پیاده روی هم کنم و اگر چیز عکس گرفتنی هم بود بگیرم . ولی از وقتی که این تصمیم گرفته شد هوا ابری شد و الان داره یه بارون خیلی خوب و دل انگیز هم می باره که کلا پروژه رو برد به سمت حاشیه . باز من نشستم یه گوشه و ماستمو خوردم . کلا خوش شانسی می باره دیگه از اولش . ولی خب چیزی هم از دست ندادم . مطالعه خوبه . گاهی جای بیرون رفتن باید مطالعه کرد . چیز جالبی که خواستم بهتون بگم شیر برنجه . نمی دونم چه قدر شیربرنج دوست دارید ولی اینجا شیر برنج به عنوان یه دسر وجود داره و شما می تونید اون رو بخرید. با این بسته بندی که می تونید تصویرش رو در اینجا ببینید . شیربرنجش که ثابته و شیر و برنجه ولی شما می  تونید مرباش رو انتخاب کنید . آلبالو و به و توت فرنگی و تمشک و هر طعمی شو که دوست داشته باشید می تونید انتخاب کنید. می تونید با قاشق مرباشو مرحله مرحله با شیر برنج مخلوط کنید یا هم از جایی که در ظرف مشخص شده ظرف رو تا کنید تا مرباها کامل بریزه در شیربرنج ها و بتونید اون رو حسابی بهم بزنید و نوش جان کنید. فکر کنم ایده خوبی می تونه باشه برای کارخونه ها که تولیدش کن . میهن بیاد ایده رو بدزده ... البته فکر نکنم بتونه مثل این خوشمزه در آره . البته شیر برنجش که شیر و برنجه . مرباشه که بهش هویت میده .

شروع سال نو

می دونم که هنوز تا پایان روز سیزدهم فروردین یه سه روزی مونده و هنوز زوده که بگیم سال جدید شروع شده . ولی برای اون هایی که یه تصمیم های بزرگی توی سال جدید داشتن رسما اگر هنوز شروع نکردن نه که سال جدید شروع هم شده بلکه ناقابل یه ده روز هم در تاخیر تشریف دارن . امیدوارم سال نو مبارک باشه بر همه شما عزیزان و سال خوبی رو پیش رو داشته باشید به همراه اتفاقات خوب و پیشرفت هایی که واقعا دوست دارید داشته باشید . من هم با نو شدن سال نو نیز نو شدم . با اینکه راس سال تحویل در کلاس درس و مشغول یادگیری بودم ولی خوب بود برام و امتحان رو قبول شدم و پاس کردم و حال باید برای مراحل سخت تری آمده بشم و کمی هم نا امیدی و تنبلی رو کنار بذارم و بیشتر و بیشتر تلاش کنم برای هدف هایی که دارم .  حال کلی ام خوبه و امیدوارم حال کلی همه شما عزیزان هم خوب باشه و امسال سالی باشه براتون که به قول گفتنی بترکونید و هرچیزی که می خواهید براتون فراهم باشه . هدف هایی ریختم برای سال جدید که به امید خدا به زودی شروعشون می کنم چه از لحاظ تحصیلی و چه از لحاظ کاری قصد دارم با قدرت و پیشرفت بیشتری شروع کنم به کار کردن و امیدوارم که موفق باشم . ممنونم که دوات رو دنبال می کنید . براتون بهترین ها رو  آرزو دارم .