دوات

اینبار با نام دوات می نویسم...

دوات

اینبار با نام دوات می نویسم...

سخن وزیر

   وزیر ارتباطات: از مردادماه فروش اینترنت به صورت حجمی متوقف و کاربران با خرید اشتراک ثابت می‌توانند به صورت نامحدود از اینترنت استفاده کنند 


من حدس میزنم که جناب وزیر از این مساله اطلاعی ندارن که شرکت های اینترنت وقتی نت نامحدود ارائه می دن سرعت رو تا حد ممکن پایین میارن تا میزان دانلود طرف پایین بیاد و کمتر دانلود کنه . ظاهرا شرکت های نت از جناب وزیر ترس دارن که به خانه ایشون پر سرعت ترین نت رو نامحدود ارائه می کنن به ارزان ترین قیمت . اگر واقعا بدون افت سرعت باشه و قیمت مناسبی داشته باشه می تونه خبر فوق العاده خوبی باشه ولی متاسفانه آیا شرکت هایی که اینترنت می فروشن اسلامی و انسانی و وجدانی و عادلانه این کار رو انجام میدن که سرعت رو پایین نیارن تا حجم کمتری مصرف بشه و بصرفه براشون تا سود بیشتری کنن؟

آیا واقعا از یکی از این شرکت ها به وزارت خونه شکایت بشه وزارت خونه رسیدگی می کنه؟

تو سال 2017 واقعا هنوز ما وضعیت اینترنتمون جالب نیست .. کاش جناب وزیر بیشتر اهمیت به این موضوع بدند .


روی صندلی پدربزرگی نشسته ام یه گوشه و تاب میخورم و چایی در دستم و آهسته می نگرم به مرگ وبلاگنویسی که آرام آرام شروع شده و عاملش تعدادی ابله بودند! می نگرم به اینکه وبلاگ نویسی فارسی چطور آرام آرام میمیرد و به خاطره ها می پیوندد!

دیکتاتور ها به بهشت می روند !

همه ما رهبر کره شمالی رو که می بینیم میگیم مردک چه دیکتاتور کثیفیه و به زودی میره به جهنم . خدا آهن داغ می کنه تو حلقومش ولی واقعا برای اینکه کسی دیکتاتور بشه آیا صرفا فقط خودش مسئول و مقصره یا نه؟

همیشه یک آدم بالفطره یک دیکتاتور نیست ولی همیشه هم اطرافیان یک آدم می تونن اون آدم رو دیکتاتور کنن نه خودش ! از این نظر یک دیکتاتور رسما بیگناهه چون در اصل اطراف دیکتاتور ها پره آدم های چاپلوس و متملق زیاد هست و آنقدر از این حرکت ها انجام می دهند که از یک انسان عادی و معمولی یک اژدهای هفت سر و یک دیکتاتور بی رحم می سازن . در اصل دیکتاتور ها همیشه صد درصد مقصر نیستند. دور رهبر کره شمالی هم از این آدمها زیادن . یعنی وقتی که ایشون حکم اعدام کسی رو به بهانه های مسخره صادر می کنه در اصل خودش که نمیره پشت توپ بلکه یک سری انسانهایی که عموما بهشون میگن مزدور میرن و این کار رو انجام میدن. با اینکه میدونن این تفکر غلطه. صرفا به خاطر یک کار ساده که طرف نباید اعدام بشه. اونم به بدترین و وحشتناک ترین روش های ممکن. در اصل رهبر کره شمالی هم یه آدمه. وقتی همه به اجماع برسن و هرچی اون گفت انجام ندن که یک نفر نمی تونه در مقابل اون همه آدم ایستادگی کنه . ولی همون انسان های متملق که عموما نفعشون هم در این تملق هست کار رو خراب می کنن . پس دیکتاتور یک شخص نیست . بلکه یک گروه یا یک سیستمی عه . دیکتاتور خودش گناهی نداره چون دورش پر انسان های چاپلوسه کسی به ایشون نمیگه ممکنه کارت اشتباه باشه. هرچی می گه اونا میگن به به و اون دیکتاتور هم فکر می کنه واقعا دانای کلی هست و همه چیز رو می دونه چون کسی ایراد نمی گیره. پس همیشه در تولید شدن یک دیکتاتور خود او مسئولیت نداره و گاها این پروسه به سمتی حرکت می کنه که حتی خود دیکتاتور هم می خواد کاری بکنه همان متملق ها می گویند نه قربان در شان شما نیست و.. . بخواهیم حساب کنیم گاهی دیکتاتور ها نه تنها جنهمی هم نیستن بلکه صد درصد دیکتاتور ها به بهشت هم می روند!

دیکتاتوری توی یک طیف فکری همواره به وجود میاد!


نوشته شده در : فکرها

مرگ بر آمریکا !

توی اینستاگرام به یک پیچی رسیدم که داخل پیچش اکثرا تصاویر مرگ بر آمریکا و سخنان رهبری با این مضامین که آمریکا شیطان است و فلان است . کلی فحش هم روی صفحه اش برای آمریکا بود . بعد کمی که دقیق تر شدم دیدم ایشون خودش در حال تحصیل در کشور آمریکاست . از این میزان بی حیایی به تنگ آمدم !

شما فرض کنید شخصی شما را به خانه اش دعوت می کند. هزینه تحصیل و خورد و خوراک شما را پرداخت می کند. از اینترنت پرسرعت خانه و سایر امکانات دیگرش هم استفاده می کنید . بعد به محض ورود صاحب خانه فحش رو بهش می کشید! این نهایت ظلم و بی شعوریه که بری یک کشور خارجی و از امکانات اجتماعی و تحصیلی و شرایطی که فراهم هست استفاده کنی و در نهایت پر رویی و بی شعوری به اون کشور توهین کنی ! چطور یک افغانستانی به کشور ما حتی برای کارگری می آد هم نمی تونیم تحملش کنیم. حالا فکر کن شما وای به روزی که حتی یک حرف کوچکی هم به کشورمون میزد. فریاد وامصیبتا مون تا آسمون میرفت !

کشور هر کسی برای مردم خودش عزیزه.همونطور که خیلی از ما ایرانیان دوست نداریم کسی به کشورمون توهین کنه. شاید خودمون به خیلی از مسئولین خودمون انتقاد داشته باشیم ولی هرگز اجازه نمی دیم یک خارجی بیاد و بگه مرگ بر ایران! ایران شیطان است و این صحبت ها. پس برای یک آمریکایی هم مهمه و همانطور که ما عرق ملی داریم اونا هم دارن . پس خیلی بی شعوری و پست فطرتی این حرکت به نظر من .

بعدم این آقا اگر واقعا خیلی از آمریکا متنفره خب چرا اصلا اونجا داره تحصیل و زندگی می کنه. پاشه بیاد ایران و اونجا تحصیل کنه. نهایت پست فطرتی است که از امکانات یه جایی استفاده کنی و به محیط و کشوری که این فرصت رو بهت داده تا در دانشگاهش تحصیل کنی و برات این شرایط رو فراهم کرده توهین کنی. مرگ بر آمریکا رو تو اعمالت نشون بده که ما بفهمیم بهش اعتقاد داری نه با شعار. وقتی من نوعی امثال تورو می بینم متوجه میشم که این توهمی بیش نیست. و دروغ می گویی.اگر واقعا این قدر از یک کشوری متنفری خب میرفتی یه کشور دیگه چرا اونجا. تو با رفتنت جای یک آمریکایی دیگه رو در دانشگاه یا نه اصلا جای یک ایرانی که می تونست پیشرفت کنه رو گرفتی و به سیستم توهین هم می کنی؟ مثل اینکه من برم تو دانشگاه امام صادق درس بخونم و از امکاناتش استفاده کنم بعد به صاحب دانشگاه آرزوی مرگ کنم!

رفته جاهای مختلف عکس گرفته زیر همشونم نوشته فکر همون فکره مرگ بر آمریکا!

و همه اینها رو کاملا جدی نوشته ! این دیگه خیلی پر رویی می خواد. به نظر من ما تا زمانی که از یک سیستم داریم استفاده می کنیم باید به اون سیستم احترام بذاریم. این شاید نیست. بایده. وقتی من دارم در ایران از امکانات ایران استفاده می کنم باید بهش احترام بذارم. باید به صاحب خانه و به خانه ای که توش هستم احترام بذارم .اگر به هر دلیلی از اون خانه خوشم نمی آد بهتره برم بیرون! نه اینکه تو خونه باشم و توهین کنم!

امثال اینجور آدم های عوضی هم کم نیستن ! زیادن !

مانور تعریف داره ها!

توی فرودگاه مهراباد ظاهرا یک مانوری صورت گرفته که ..

مانور عموما از قبل اعلام میشه . اگر مردم فکر می کردن واقعیه چه؟

اگر کسی سکته قلبی می کرد چه؟

واقعا هیچی مون سر جاش نیست .هیچی مون

رسانه

یه زمانی مردم ناراحت بودن که دیده نمی شن و هرچه قدر هم استعداد داشته باشن خفه میشه چون کشف نمیشه . بعد ها که اینترنت اومد گفتن حالا هر کسی که استعداد داشته باشه می تونه اون کاری که بخواد رو انجام بده و دیده بشه تا حمایت بشه و استعدادش کور نشه . ولی متاسفانه امروز هم داریم می بینیم که این اینترنت که به عنوان رسانه جدید داره فعالیت می کنه هم باز نمی تونه خواسته های اون آدم هایی رو برآورده کنه که واقعا استعداد خاصی دارن یا می تونن شکوفا بشن. متاسفانه همه فکر می کنن استعداد دارن. خیلی تفاوت وجود داره بین کسی که فکر می کنه استعداد داره و واقعا کسی که فکر می کنه استعداد داره . برای همین وقتی همه این گروه ها شروع کنند به فعالیت مسلما هر گروهی که قوی تر و زودتر شروع به کار کنه برنده است . و چون تعداد افراد بالاست از این رو کسانی که واقعا استعداد فوق العاده ای دارند و می تونند کاری کنند باز همان جریان براشون اتفاق می افته و باز دیده نمیشن .درسته که یک بستر برای دیده شدنشون فراهم شد ولی متاسفانه به علت شلوغی و سوء استفاده برخی از افراد بی استعداد با صدای بلند تر باعث شد که برای با استعداد های واقعی جایی نباشه .  همانطور که نمونه های زیادی هم در دنیا می بینیم. در گذشته هم همین بوده .متاسفانه مردم ما اونطوری هم که ازشون تعریف میشه نیستن و بیشتر بنجل و بی کیفیت می خرن. شما توی مثلا اینستاگرام هرکسی که بی مزه تره دنبال کننده اش هم بیشتره. از قدیم هم همین بوده . متاسفانه طوری مدیریت شده که دیگر کسی علاقه ای به دیگر رشته ها نداره.همه امروز به سوی دیده شدن حرکت می کنن و همین باعث میشه علاقه شون به یک بازیگر بیشتر از یک پزشک باشه .همانطور که نیکولا تسلا با آن همه دانش در فقر مرد ولی شخصی مثل کیم کارداشیان در این همه ثروت زندگی می کنه . 

دستمون رو گرفتند . دستشون رو بگیریم ..

ما نسل جدید هستیم . نسلی که بیشتر با کامپیوتر ها و دستگاه های الکترونیک آشناست . نسلی که انرژی و سواد بیشتری به نسبت نسل قبلی مون که پدرمادر هامون میشن داریم . همه ما یکسان به دنیا اومدیم . پدر و مادر ما برای ما زحمت کشیدن و در اون دوران ما رو تر و خشک کردن . نگیم یه تر و خشک رو رد بشیم. شما حساب کن پدر برای تامین وسایل زندگی دوران کودکی ما چه میزان بیرون کار کرده و زحمت کشیده و در تایمی که ونگ ونگمون گوش همه رو کر کرده با وجود خستگیش ما رو برده بیرون و چرخونده. از خریدن اسباب بازی و لباس تا بنیادی ترین نیازهامون که غذا و پوشاک باشه . و مادرمون هم به همین صورت . تر و خشک کردن یه چیز ساده ای نیست. یعنی تا یک مدت که دایم باید حواسشون میبود که مریض نشیم و سرما نخوریم .مشکلی پیش نیاد . کی گرسنمونه و کی باید بهمون شیر بدن.  لالایی خوندن ها و وقت گذروندن ها بماند . تا دوسال جیش گرفتن و پوشک عوض کردن و حموم بردن رو حساب کنیم . اگر ما دو سال که هر سال 365 روز است رو فقط دو بار دست شویی و حموم میانگین داشته باشیم پدر و مادر ما به کل و به صورت میانگین حداقل 1460 بار مجموعا پوشاک ما رو عوض کردن. ما رو شستن و یا حموم بردن و یا جیش گرفتن! شاید یادمون نیاد ولی پدر و مادر ما اون حدی که از دستشون بر می اومده از اطلاعاتی که داشتن به ما کمک کردند که بزرگ بشیم . اونا تو اون زمینه پیشرفته بودن و دست ما رو گرفتن . ما هم توی تکنولوژی امروز پیشرفته هستیم و دستشون رو بگیریم .

وقتی مادرمون ازمون کمک می خواد تا براش تلگرامش رو درست کنیم داد و بیداد نکنیم و یا نگیم ای بابا چند بار توضیح بدم . یه بار از اون هزار و چهارصد و شصت بار کم کنین . با حوصله همونطور که اونا با حوصله پوشاکتون رو عوض کردن و بهتون غذا دادن و بازی کردن و بهتون عشق ورزیدن و محبت کردن شما هم با عشق ورزیدن مثل بچه تون بهشون تلگرام رو یاد بدین. اونا اون رو بلد بودن و بدون چشم داشت عرضه کردن.حالا توی این رشته شما قوی تر هستید شما هم بی چشم داشت عرضه کنید. تند تند به پدر مادرتون حتی اگ نیازی به کمک ندارن کمک کنین. بهشون انرژی بدین و بگین چه قدر دوستشون دارین و هر زمان ازتون سوالی می کنن لذت می برین از اینکه حالا می تونین کمکشون کنین. تند تند گوشی هاشون رو ازشون بخواین و چک کنین اگر پر شده براشون درست کنید. اگر ویروسی شده کمکشون کنید درستش کنن.اگر چیزی رو هزار بار هم پرسیدن هزار بار بهشون با عشق و احترام طوری که حس نکنن بدبختن و بلد نیستن یا ابله و خنگن بهشون یاد بدین و نشون بدین هر بار ازتون سوال می کنن بال در میارین. چون پدر و مادر شما هر زمان پوشاکتون رو کثیف کردین با عشق عوضش کردن بدون اینکه توهین کنن یا اه پیف کنن. اگر براتون کلیپ های تکراری و مسخره می فرستن احساساتشون رو جریحه دار نکنین و با اه چرت بود یا هزار بار دیدم یا تکراری بود دلشون رو نشکنین. بگین وای مامان چه قدر خوب . مرسی که به یادم بودی و این رو برام فرستادی. گاهی پدر و مادر ها فکر می کنن برای شما هم می تونه این کلیپ جالب باشه و بخندونه پس با شما تقصیمش می کنن. تو ذوقشون نزنید و کاری نکنید که دیگه پیام ندن بهتون . دستتون رو وقتی بچه بودین گرفتن . حالا شما دستشون رو روی این چیزی که توانایی تون بیشتره بگیرین. نه که لطف کنین بهشون نه ! بلکه وظیفه تونه همونطور که اونا دستتون رو گرفتن و کمکتون کردن که به این سن برسین پس وظیفتونه دستشون رو بگیرین تو چیزی که شما توش بهتر هستین. این وظیفه نسل ماست نه لطفش .

هر زمان مادربزرگ من یا مادرم کلیپ تکراری می فرسته هزاران بار تشکر می کنم و قربون صدقشون میرم و الکی حالشون خیلی خوب میشه. امتحان کنین ضرر نمی کنین.

از خارج نوشتن ..

یک عرضی داشتم با تمامی دوستانم . خیلی از بلاگرها هستند که در ایران زندگی نمی کنند. یعنی در کشور خودشون نیستند. ممکنه در کشورهای همسایه ما مثل ترکیه و آذربایجان و افغانستان و یا خیلی دور تر از ما مثل چین و کانادا و استرالیا باشند. اینکه اون عزیزان انتخاب می کنند که از اتفاقات روزانه خودشون بنویسند خیلی قابل احترامه و سلیقه شخصی خودشونه و من هم براشون خرده نمی گیرم . و مثل خیلی ها که بر این باورند که این اشخاص عقده ای تشریف دارند و دارند پزش را میدهند و بنده های خدا کمبود دارند (چیزی که به شخص من گفته شد) من این باور رو ندارم. هر کسی درون وبلاگ خودش آزاده. می تونه از محیطش بنویسه و عکس بگیره یا می تونه این کار رو نکنه. می تونه اسمش رو کامل بگه یا از اسامی خارجی در فیلم ها و کارتون ها و کتاب های معروف وجود دارند به عنوان اسم مستعار استفاده کنه یا هم مثل من دست به دامان وسیله ای بشه و خودش رو پشت نام وسیله ای که از ابزار نوشتن هم هست قایم کنه. این آزادی همه ما بلاگرهاست که وبلاگ خودمون رو یا صفحه اینستاگرام خودمون رو یا توییتر خودمون رو اونطوری که خودمون دوست داریم و می خوایم به روز کنیم و مطالبی رو داخلش قرار بدیم. همانطور که شما برای خودتون آزادین که تعیین کنین چه اطلاعاتی رو دوست دارین که توی وبلاگتون داشته باشین و چه اطلاعاتی رو دوست ندارین که توی وبلاگ یا اینستاگرامتون داشته باشین. اصلا از موضع غرور صحبت نمی کنم ولی خواهش دارم که برای من احترام قایل بشین و اینکه اگر از محیط اطرافم یا تجربه ام یا حتی کشوری که درونش اقامت دارم هیچی نمی نویسم این رو به فال نیک بگیرین. این که من اطلاعاتی رو در اختیار کسی نمی گذارم یا چیزی رو در این وبلاگ به روز نمی کنم علتش اینه که هر بلاگری سیاست های مخصوص خودش رو داره. برای بعضی ها توضیح دادن اینکه خواستگارشون چه کت شلواری پوشیده بود حریم خصوصی محسوب میشه و داریم کسانی که توی وبلاگشون خودشون وجود ندارن و در اصل خودشون گم شدن! نیستن. فقط می نویسن. این سیاست رو خود شخص وبلاگ نویس تعیین اش می کنه که چه مطلبی رو انتشار بده. به نویسنده وبلاگ و به سلیقه ای که داره توجه کنیم. خواستم این رو توضیح بدم چون تعدادی ایمیل دریافت کرده بودم مبنی بر اینکه چرا از خارج از کشور مثل فلان وبلاگ نویس نمی نویسم خواستم یک توضیح مفصلی در این باره بدم. و بگم اون وبلاگ نویس دوست داره از اطرافش برای شما بنویسه و من دوست ندارم. و این یک انتخابی بوده که کردم و تصمیمی بوده که گرفتم. از این نظر ممنون میشم اگر این مورد رو درک کنید. این سیاست من هست و اگر چیزی توی وبلاگم نیست علتش غرور نیست چون زندگی کردن توی کشوری غیر از کشور خودت چیزی بهت اضافه نمی کنه و برتری بهت نمیده. این یک امر طبیعیه.اگر من هم چیزی از محیط اطرافم و جاهایی که رفتم نمی نویسم و نمی گذارم امیدوارم درک کنید. من هم دلایل خاص خودم را دارم.همانطور که بقیه برای نوشتن برخی چیزها دلایل خاص خودشون رو دارند. ممنونم که توجه کردید.

چشم زخم

چشم زخم

"چشم زخم"

مطمئن هستم که خیلی از ما از محیط و آدم های اطرافمان زیاد از این قبیل حرف ها را شنیده ایم که بیچاره فلانی خیلی در کارش موفق بود ولی چشم خورد و بدبخت شد . یا فلانی خیلی خوب بود چشمش زدن بد شد . یا برخی اسامی رو می برن و مثلا می گن مهین خانم خواهر شهین خانم خیلی چشمش شوره و خدا نکنه به یک چیزی نگاه کنه. همین نگاه کردن و حرف زدن راجع بهش کافیه تا در آن همون چیز یا منفجر بشه یا بشکنه و اگر انسان باشه فلج بشه و کلا بدبختی و خسارت وارد بشه . سر همین حرف ها هم مهم نیست فرد مورد نظر هم آدم خوبیه یا نه چون چشمش شوره عموما یا بایکوتش می کنند و نمی گذارند اون آدم بیاد خونشون یا ببینتشون یا هم هر زمان اومد و رفت از صدقه و اسپند دود کردن و از این کارها مرسوم میشه . ولی فکر نمی کنید این تنها و تنها یک خرافه است و واقعیت ندارد ؟ به هیچ عنوان منکر انرژی که ما انسان ها داریم نیستم و می دانم که ما انسان ها می توانیم انرژی داشته باشیم . اما به نظر من این انرژی تولید می شود. گاها سر همین خرافات ممکنه دل خیلی ها بشکنه به جرم نکرده. جرمشون همینه که چشمشون شوره یا نحسی دارند هرجا برن اونجا خسارت زده میشه . ممکنه درون ما ادما انرژی منفی وجود داشته باشه و همین انرژی منفی به اطراف منتشر بشه و حال بدی هم توی افراد ایجاد کنه. برای مثال ممکنه درون فرد دروغ یا حسادت وجود داشته باشه و بار انرژی منفی هم داشته باشه و این دور از انتظار نیست که یک سری هم نتیجه هایی داره ولی صرفا چشم شور داشتن به نظرم اصلا دلیل منطقی نداره . حتی ممکنه فرد مورد نظر حسابی هم آدم خوب و مومنی باشه ولی چشمش شوره و به هرچیزی نگاه می کنه بلای آسمانی سر اون چیز خواهد آمد . حالا که ما در قرن 21 هستیم و این میزان اطلاعات و علم هم داریم و در حال کشف هم هستیم بهتر نیست که برخی از خرافات رو مخصوصا خرافات هایی که ممکنه دل بعضی از آدم ها رو هم بشکونن دور بریزیم . به طور مفصل تر در نظرات بحث می کنم . نظر شما چیه ؟ به نظر شما اصلا چشم زخم وجود خارجی داره یا خیر ؟

بد قولی


در دنیای امروز که اسمش رو هم گذاشتیم دنیای دیجیتال معمولا همه چیز باید سر جای خودش باشه . چون اسمش دیجیتاله . یعنی امکاناتی داریم که قبل ها نداشتیم که این امکانات هر کدومشون می تونن یک بخشی از مشکلات ما رو حل کنند. اما این روز ها هممون باهاش کشتی می گیریم . آره بدقولی رو می گم . دقیقا . خودشه . بدقولی این روز ها زیاد میاد و توی صورتمون می خوره . یه زمانی (پیش از میلاد افشین دودره باز) بدقولی خیلی بد بود و اصولا آدم بدقول همیشه مورد نکوهش مردم قرار می گرفت و مثلا آدمی که بد قول بود جوری نگاهش می کردن که اگر الان  کسی بیاد و شخص دیگه رو مثل اون موقع که به یک بد قول نگاه می کردن نگاه کنه یک پست فطرت گویی ریز و ملویی توی نگاهش دیده میشه که در نگاه در حال مخابره شدنه ولی در اصل طرف فقط آدم بدقولی بوده . ولی امروزه (پس از میلاد افشین دودره باز) نه تنها چیز بدی هم نیست بلکه نشانه کلاس و این جور حرفاست و میگن اوف طرف چه آدم مهمیه که سرش شلوغه و .. و بدقوله ! 

  ادامه مطلب ...

به بهانه 25ام نوامبر

سکوت ....

معذرت می خواهم . از تمامی بانوان کشورم معذرت می خواهم . از اینکه خبر شکنجه یک خانم در مشهد را می شنویم و خم به ابرو نمی آوریم شرمنده ام . از این که در خیلی از روستاها فشار ها و کتک ها خورده اید و کسی نبوده حمایتتان کند شرمنده ام . از اینکه همیشه سکوت کرده ایم متاسفم . از اینکه حق عادی ورزشگاه رفتن و لباس پوشیدن به سلیقه خودتان و حتی دوچرخه سواری را ندارید متاسفم . همسرم از اینکه می توانم راحت چندین هوو برایت بیاورم شرمنده ام . دخترم از اینکه مجبورم دو برابر سهم برادر هایت را بدهم من را ببخش . خواهرم از اینکه کلی با کمربند کتک ات زده ام و گوشی ات را و حریم خصوصی ات را شکستم شرمنده ام . همسرم از اینکه به زور مجبورت کردم برایم بعد از پنج زایمان باز حامله شوی و پسر بیاوری شرمنده ام . دخترم از اینکه به خاطر خرافات و خورده فرهنگ های غلطی که از قدیم برایم دیکته شده تا ازت متنفر بوده و تو را نان خور اضافه بدانم و نعمت ناز و عشوه دختر را نچشم شرمنده ام . از اینکه برای حفظ دین من تو مجبوری محدود شوی نه چشم من شرمنده ام . خانم رهگذر از این که رد می شوی و هر چیز کثیفی که به دهنم می آید به زبان می آورم تا دقیقه ای به امیال کثیف حیوانی ام که کنترل آن من را از حیوان مجزا می کند پاسخ دهم شرمسارم . از اینکه امنیت تو را سلب کرده ام شرمنده ام . از اینکه گاهی جای "مرد" که حامی ات باشد "نر" می شوم و امنیتت را می شکنم متاسفم . از اینکه حق نداری بعد از ازدواح با من کار کنی شرمسارم . از اینکه باید النگوهایت را بفروشی و خفه بشوی تا بدهم مواد تا کمی آسوده باشم شرمنده ام .از اینکه صبح تا شب باید بشوری و بسابی و میهمان هایم را تر و خشک کنی و سر آخر کتک هم بخوری شرمنده ام . از اینکه گروهی از هم جنسان شما راه را گم کرده اند و زده اند جاده خاکی و با تزریقات و عمل کردن و تبدیل کردن خودشان به کالای یک شبه ارزش تویی که تنها خواسته ات این است کمی به تو احترام قایل شوند پایین آورده اند معذرت می خواهم . از اینکه به جای دقت به درونت تو را مجبور کردم تا ظاهر ات را با عمل های جراحی شبیه به چیزی کنی که نیستی متاسفم . از اینکه به خاطر گروهی ابله و معلوم الحال ارزش تو نیز پایین آمده معذرت می خواهم . از اینکه در جامعه به تو می گوییم ناقص العقل یا ضعیفه شرمنده ام . شرمنده ام از این که گروهی از همجنسان شما با مطرح کردن مسایل احمقانه که زن بالاتر از مرد است غرور مرد را خدشه دار کنند تا شمایی که در نظرت مرد و زن مساوی هستند و همه در یک سطح اند و مخلوق یک خدا در جبهه مقابل قرار بگیری و تو را دشمن خود بداند . شرمنده ام از این همه نامردی . شرمنده ام که تو را بر حسب تن ات قضاوت کردم . شرمنده ام که بیرون فریاد میزنم که زن باید در پوشش آزاد باشد ولی خواهرم را دیشب به خاطر اینکه یک تار مویش بیرون بود آنقدر کتک زدم که بی هوش شده . شرمنده ام که گاهی یادمان می رود شما هم مثل ما بنده یک خدا هستید و دخترهای فاطمه (س) . ببخشید که حتی مادرانتان با اینکه خودشان هم زن هستند ولی برای پسر اهمیت قایل هستند نه برای شما . بابت همه این ها شرمنده ام . بابت تمامی ظلم هایی که حتی ندیده ام و یا امروز یادم رفته بنویسم تا بابت آن دلجویی کنم هم شرمنده ام . بابت اینکه گاهی باید بیشتر تو را می دیده ام ولی ندیده ام و حمایت ات نکرده ام شرمنده ام .

و دعا می کنم که روزی برسد ... همه ما خوشحال باشیم .. و روزی برسد که هیچ زنی .. در هیچ کجای دنیا .. ظلمی متوجه اش نباشد ....


پ.ن : هدف عذرخواهی من ، من نوعی بود . باشد که رستگار شویم

پ.ن: روی صحبتم با بانوان عزیز سرزمینم است که انسان هستند . خود را مساوی مرد می دانند نه بالاتر . کسانی که به تساوی جنسیتی اعتقاد دارند نه برتری جنسیتی . کسانی که تنها انتظاری که دارند حق عادی شان است . کسانی که خودشان را کالای مرد ها نکرده اند ... من با بقیه کاری ندارم .با کسانی که آتش روشن می کنند تا فتنه های شخصی خودشان را به راه بندازند تا راه گم بشود کاری ندارم . روی صحبتم با بانوان سرزمینم است نه "ماده" ها

پ.ن: این پست جدای از بحث های حقوق بشری و سیاسی است و صرفا یک پست احساسی به مناسبت این روز می باشد

پ.ن : نر هایی که با این پست مشکل دارند و قرار هست تهمت بی غیرتی بزنند تنها شعورشان را نشان می دهند . ما همه بنده یک خدا هستیم و همه یکسانیم .. چه زن و چه مرد .. و برتری ما تنها به نیکی کردن و خوب بودن ماست .. نه جنسیت ... یادمان نرود که خودمان هم مادر یا خواهر یا دختر داریم 

خشونت

در ویدیوی مورد بحث نشان داده می شود که یک خانم مسن دست فروشی مشغول داد و بیداد هستند و کلی مردم هم مشغول نظارت و سر تکان دادن و مامور شهرداری هم یک سیلی به آن خانم مسن می زند . همه ما به محض دیدن این ویدیو سریعا آن را به اشتراک گذاشته و زیر آن سه متر و نیم کپشن نوشته ایم که شهردار استعفا دهد مامور اخراج شود کشته شود اعدام شود اصلا رییس جمهور برود مجلس استیضاح شود . ولی یک کداممان عمقی به این قضیه فکر نکرده ایم . همه احساسی برخورد کرده ایم نه فکری. چرا در این کپشن های بسیار طولانی یک نفر صحبتی از خشونت و مشکلات عمیق این ویدیو صحبت نکرد. 

ادامه در..

  ادامه مطلب ...

پاییز

گاهی در خیابان های این شهر قدم می زنم و این برگ های زرد و نارنجی و قرمز را روی پیاده رو می بینم و باز یک پاییز دیگر .یعنی یک پاییز دیگر به عمرم اضافه شده . یادم می آید که پاییز پارسال قدم هایم در جای دیگری و با حالت دیگری می گذاشتم و حتی در افکارم هم وجود نداشت که روزی بشود که امروز در این پاییز قدم بگذارم . یک پاییز دیگر هم آمد که نبودنت را به رخ من بکشد . نبودنت را . جای خالی رد پایت در کنار قدم های من در ذهن ناقصم دیده می شود و نیستی .. و تو اینجا نیستی که در کنار تو این پاییز را تاب بیاورم .هوای همیشه سرد و ابری اینجا رشته های ادبیات و زبان مغزم را پاره می کند و می ریزد در شیمی چشمانم و اشک می شود . هوای همیشه سرد و ابری .حافظه ام یاری کند .. ابر درد دارد . خیلی درد دارد . آری ابری که هر روز به من نشان می دهد که دنیا ... جای غم نیز است ...

به امید روز های بهتر ... قدم در این پاییز می گذارم